نشر پاریس | بنیان‌گذار: پرهام شهرجردی | ۱۳۸۳

فهرست

مرض مرگ | مارگوریت دوراس | پرهام شهرجردی

27/09/2023

 

 

 

مرض مرگ
مارگوریت دوراس
فارسی‌ی پرهام شهرجردی
طراح گرافیک: مهدیه روستایی
نوبت چاپ: سوم، شهریورماه ۱۴۰۲
کلیه‌ی حقوق متن فارسی برای نشر پاریس و پرهام شهرجردی محفوظ است.
شماره شابک 0-0-9589885-2-978

 

می‌شود هزار سال از سانسور نوشت. می‌شود هزار سال با سانسور نوشت.
می‌شود در تاریخ و همین حالا دست بُرد، همه را بزک کرد، همه را جعلی کرد.
امّا در کنارِ آن‌هایی که تنها از سانسور انتقاد می‌کنند و هیچ‌کردن را انتخاب می‌کنند، بایستیم که چه، پس ادبیات چه می‌شود؟
در کنارِ آن‌هایی که ادبیات را قربانی‌ی مصلحت و مقام و دکان می‌کنند، بایستیم، خُب که چه، پس ادبیات چه می‌شود؟
هنوز کنارِ ادبیات می‌ایستیم.
و امّا نشرِ پاریس که حالا بیست ساله است، باید دوباره به راه بیافتد.
قضیه ساده است. خیلی سال‌هاست که دستم نمی‌رود که یک کلمه حتا، یک حرف،‌ یک نقطه،‌ یک اشاره در دستِ ناشرِ مجبورِ داخلی و ناشرِ دلالِ خارجی بگذارم. نمی‌رود که نمی‌شود.
می‌شود همین. می‌شود امروز.
دوباره شروع می‌کنیم.
این مرضِ مرگ است. وقتی دوراس این متن را در سال ۱۹۸۲ منتشر می‌کند، متن‌ها و تجربه‌ها از سر گذرانده. ۶۸ ساله است. آشنایی با یان آندره‌آ. دانش‌جوی جوانِ هم‌جنس‌گرا، شیفته‌ی نوشتارِ دوراس. بارها به دوراس نامه نوشته. و بارها پاسخی نیامده. پشتِ درِ بسته منتظر مانده. بعد، تابستان ۱۹۸۰ است. آندره‌آ تلفن را برمی‌دارد و به دوراس زنگ می‌زند: به تروویل بیایید، چیزی با هم می‌نوشیم. و یان آندره‌آ به تروویل می‌رود. چیزی می‌نوشند. دیگر هیچ‌وقت باز نمی‌گردد.
دوراس که داشته رفته‌رفته از تنِ خودش بی‌خبر می‌شده، و آندره‌آ که از تنِ هیچ زنی خبر نداشته، به هم می‌رسند. و این می‌شود جامعه‌ی عاشقان، اجتماعِ آن‌هایی که جامعه‌ای ندارند.

با دوراس دوباره آغاز کنیم. و یادآوری کنیم که آن همه جرح و تعدیل، آن همه پاک‌کردن‌ها و سه نقطه گذاشتن‌ها و سطر سطر سفید گذاشتن‌ها و ننوشتن‌ها و نگفتن‌ها و عوض و بدل کردن‌ها، وصله‌ی ناجوری‌ست که نام‌ش هرچه باشد، ادبیات نیست‌، و دوراس نیست. چیست؟

و دیگر این: تا می‌شود، بی‌واسطه به سراغِ ادبیات رفتن. زیرِ هیچ سایه‌ای نرفتن، کلاه بر سرِ کلمه و ادبیات نگذاشتن. حالا بارِ سوم است که مرضِ مرگ را به چاپ می‌دهم. هربار به این امید که رهاتر، آزادانه‌تر، تا خودِ کلمه، شکل و شمایلِ کلمه، در صفحه، این‌سو و آن‌سو بپرد، بجنبد، بخواهد، نخواهد، بخواند، جایی بسازد، فضایی بیافریند: کلمه بنشیند و با تو حرف بزند، به تو چشم بدوزد، تو را بخواند تا بخوانی‌ش. رهاتر، آزادانه‌تر.

چاپ و توزیعِ «مرضِ مرگ» در ایران به دستِ امانت‌دارِ «سالینه» سپرده شده. اگر خواستیدش، به سالینه مراجعه کنید. و این تازه اولِ کار است. پس ادامه می‌دهیم چون ادامه می‌دهیم.

کلید واژه را وارد کنید و سپس کلید ENTER را فشار دهید